سید عبدالله حسینی

وبلاگ اطلاع رسانی حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید عبدالله حسینی

سید عبدالله حسینی

وبلاگ اطلاع رسانی حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید عبدالله حسینی

جوشنی از زخم بر تن اشک افشان ذوالجناح

بازگشت آشفته یال از گرد میدان ذوالجناح


 


تا برد از قتلگاه گل خبر بر خیمه ها

یال را تر کرد با خون شهیدان ذوالجناح

 

تا کنار خیمه های منتظر خود را رساند

حلقه ای را دید گرد خویش گریان ذوالجناح

 

حلقه زد بر دور مرکب اهلبیت سوگوار

اشکباران اهلبیت و اشکریزان ذوالجناح

 

زینب آمد از میان خیمه بیرون با شتاب

دید برگشته است بی صاحب ز میدان ذوالجناح

 

گیسوان خویش را آغشته با خون کرده بود

تا ببندد با حسین اینگونه پیمان ذوالجناح

 

پرسش از حال برادر کرد اما در جواب

ریخت تنها از دو چشمش خون غلطان ذوالجناح

 

کودکی پرسید بابا کو جوابی چون نداشت

کرد یال خویش در پاسخ پریشان ذوالجناح

 

گاه میسایید سم بر سنگ گاه از همدلی

نرم می بوئید روی و موی طفلان ذوالجناح

 

برده اند اسپان نجابت را همه از او به ارث

گرچه حیوان بود اما داشت وجدان ذوالجناح

 

بود حیوان لیک تا آخر به میدان ایستاد

تا دهد درس فدا کاری به انسان ذوالجناح

 

بود حیوان لیک در میدان ایثار و شرف

گوی سبقت برده بود از انس و از جان ذوالجناح

 

بود حیوان لیک در رتبت فراتر ز آدمی

اولین حیوان که خورد از آب حیوان ذوالجناح

 

آنقدر از بی کسی بر سنگ ها کوبید سر

تا که داد آخر به رسم عاشقان جان ذوالجناح


کاش من جای تو می بودم در آن ظهر غریب

ای غبار سم تو کحل دو چشمان ذوالجناح



سید عبدالله حسینی

بازنویسی: پانزدهم اسفند ماه هشتاد و هشت

ژوهانسبورگ



  • قدیر درخشان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی